iranian Association of Public Relations Specialists

انجمن متخصصان روابط عمومی

انجمن متخصصان

روابط عمومی

IAPRS

استقبال شهروندان از تلگرام واکنشی به انحصار در صدا وسیما است!

هادی خانیکی در جامعه دانشگاهی ایران عمدتا با آرا و آثارش پیرامون دو مفهوم «ارتباطات» و «توسعه» شناخته می‌شود. او معتقد است که سیاست‌گذاری‌های نادرست در حوزه ارتباطات و هدف‌گذاری‌های غلط سیاسی باعث شده است تا روندهای ارتباطی در ایران دچار اختلال شوند و این حوزه نتواند چنان که باید و شاید روند توسعه را در کشور تسریع کند.

هادی خانیکی در جامعه دانشگاهی ایران عمدتا با آرا و آثارش پیرامون دو مفهوم «ارتباطات» و «توسعه» شناخته می‌شود. او معتقد است که سیاست‌گذاری‌های نادرست در حوزه ارتباطات و هدف‌گذاری‌های غلط سیاسی باعث شده است تا روندهای ارتباطی در ایران دچار اختلال شوند و این حوزه نتواند چنان که باید و شاید روند توسعه را در کشور تسریع کند. از نظر خانیکی کارویژه ارتباطات و در معنای خاص‌تر آن رسانه‌ها، تسریع و تسهیل «تغییر» در مسیر توسعه است.

این استاد ارتباطات و عضو هیات علمی دانشکده علوم ارتباطات در دانشگاه علامه، تاکید کرد:« نقش ارتباطاتاصالتا شتاب دادن به جابه‌جایی در روند توسعه است. به این معنی که ارتباطات، حوزه تسریع و تسهیل «تغییر» است. به بیان دیگر تغییری که به‌طور طبیعی درحال انجام است به کمک سازوکارهای ارتباطی شتاب پیدا می‌کند.»

خانیکی در ادامه به تبیین مفهوم توسعه پرداخت و گفت:« در یک تعریف حداقلی و البته قابل قبول از توسعه به‌خصوص با تاکید بر توسعه ملی، می‌توانیم بگوییم که ‌توسعه بالا رفتن ظرفیت‌های مادی و معنوی یک جامعه و رسیدن به سطوح تازه‌ای از پیچیدگی، نظم و نوآوری است. حال این پرسش قابل طرح است کهارتباطات نیز با همان تعریف جامعش چقدر می‌تواند در بالا رفتن ظرفیت‌های مادی و معنوی یک جامعه موثر باشد. از این جاست که نقش‌های تاثیرگذاری کیفی و کمی ارتباطات قابل بحث است.

اما آنچه بیش از دیگر بخش‌ها می‌تواند موضوع بحث باشد ارتباطات از منظر انتقال پیام است. در واقع هم رسانه و هم آنچه در رسانه‌ها بازتولید می‌شود. یعنی روابطی که به اعتبار رسانه‌ها بین افراد جامعه، گروه‌های اجتماعی، حاکمیت و نظایر اینها نظم می‌یابد و تعریف می‌شود.در این وضعیت رسانه‌ها هم می‌توانند پیش‌برنده و شتاب‌دهنده شاخص‌های مادی و معنوی توسعه باشند و هم مانع. این موضوع بستگی به زمینه‌ای دارد که پیام رسانه‌ها در آن فهم و کدگشایی می‌شود.

بحثی که ما داریم درباره رسانه‌هایی است که هم می‌توانند کنش‌گری را در مخاطب بر‌انگیزند هم نظاره‌گری را! فهم پیام‌های رسانه‌ای و خوانش و تفسیر آن در مخاطبان به اعتبار جریان‌هایی که در جامعه وجود دارد، می‌تواند متفاوت باشد.

یعنی جامعه‌ای که افقی را در برابرش ترسیم کرده باشد و امید به آینده داشته باشد، فهم یا واکنش خاصی به پیام رسانه‌ای دارد و جامعه‌ای که اینطور نیست، واکنش یا فهم دیگری. در مثال اول احتمال کنشگر بودن مخاطب بالاست.

همچنان که در جامعه کارگر یا کارفرمایی از کارش راضی باشد یا خیر، نهادهای مدنی و بدنه جامعه به حکومت اعتماد داشته باشد یا نه و… مواجهه‌اش با رسانه متفاوت است و طبیعتا آثار یا عوارض رسانه‌ها هم متفاوت است. این همان چیزی است که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم. ما در نهایت با یک بسته یا پکیج روبه‌رو هستیم. بخشی از این بسته رسانه و پیام است و بخش دیگر الزامات و اقتضائات توسعه که همچنان که گفتم هم مادی و هم معنوی است.»

این استاد علوم ارتباطات در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود با اننقاد از انتظارات جامعه از رسانه تصریح کرد:«رسانه را در جای رسانه قرار بدهیم. از رسانه به اندازه رسانه انتظار داشته باشیم نه اینکه رسانه را بگذاریم جای هر کار دیگری که انجام نمی‌گیرد.رسانه نمی‌تواند جای دولت قرار بگیرد، جای حاکمیت قرار بگیرد یا جای نهاد مدنی و نهاد صنفی قرار بگیرد.

مشکل اینجا است که ما در فهم و جانمایی رسانه به‌طور خاص و ارتباطات به‌طور عام دچار اختلال هستیم. به این معنی که ضعف کارکردی در نهادهای قدرت، ثروت و منزلت باعث شده تا ما این‌طور بپنداریم که نقص‌ها و خلأها را با کمک گرفتن از رسانه‌ها پر کنیم. این یعنی بار اضافه گذاشتن روی دوش رسانه. یعنی توقع اضافه از رسانه داشتن. رسانه قرار نیست برای سامان بخشی به عوامل توسعه کارکند و به این اعتبار در جای دولت یا هر چیز دیگری قرار بگیرد.»

هادی خانیکی در ادامه به نوع برخوردی که با تلگرام در هفته‌های اخیر رخ داده است اشاره کرد و گفت:«یکی از مواردی که در سیاست‌گذاری‌های ارتباطی دخالت دارد، هدف‌گذاری غلط سیاسی است.

این هدف‌گذاری غلط باعث می‌شود که مساله از بخشی از ارتباطات به بخشی دیگر متاستاز کند. اگر بخواهم مصداقی بگویم، الان مشکلی که در جامعه در استفاده از تلگرام وجود دارد بخش زیادی‌ از آن متاثر از اشتباهاتی است که در سیاست‌گذاری صداوسیما وجود دارد. یعنی شکل‌گیری نوعی انحصار در رادیو و تلویزیون باعث شده بخش مهمی از جامعه و شهروندان برای فرار از این انحصار، دنیای دیگری را دنبال کنند که این دنیا، دنیای شبکه‌ای است.

احساسی که در فضای عمومی وجود دارد این است که گویا پیام‌رسان‌ها مثل تلگرام دنیای آزاد آنها را می‌سازد که تعلق به خودشان دارد. توجه کنید این دنیا در مقابل دنیای هژمونیک و اداره‌شونده‌ای که در صداوسیما وجود دارد، تعریف می‌شود.حالا مساله این است که شما اگر در مواجهه با تلگرام نگرانی‌ای داشته باشید یا بخواهید اصلاحی انجام دهید، نمی‌توانید همه موضوع یا همه راه‌حل را در همین تلگرام ببینید.

مشکل در جاهای دیگری قرار دارد اما در تلگرام سر باز می‌کند. این مصداقی بود برای همان که گفتم سیاست‌گذاری‌های نادرست و هدف‌گذاری‌های غلط سیاسی می‌توانند روندهای ارتباطی را مختل کنند. می‌خواهم بگویم متاثر از همین نقص‌ها ما گمان می‌کنیم که به عصر مرگ رسانه‌ها رسیده‌ایم، عصر مرگ مطبوعات،‌ یا کتاب یا رادیو و… درحالی‌که الکترونیزه شدن یا شبکه‌ای شدن می‌تواند کتاب یا روزنامه یا مجله یا… را متحول کند نه اینکه از بین ببرد.

به نظر من توسعه ناموزون، نامتوازن و ناهمزمان ارتباطات در جامعه ما که ناشی از همان سیاست‌گذاری‌های غلط است باعث شده تا توسعه نیز نتواند چنان که باید و شاید شتاب مناسبی داشته باشد.»

او در پایان تاکید کرد:«رسانه‌ از زمانی که به ایران آمده تا همین امروز متحمل اضافه بار بوده است. در واقع توقعی که ما از رسانه داریم،‌ توقعی است که از حکومت، دولت،‌ نهاد مدنی، حزب، دانشگاه و… داریم. هرجا آنها نتوانسته‌اند وظایف خود را به‌صورت کامل انجام بدهند توقع داشته‌ایم که رسانه بیاید و نقص‌ها را بپوشاند و خلأ را پر کند.

اگر فرهنگ عمومی مشکل دارد توقع داریم رسانه بیاید کار را درست کند. اگر ترافیک مشکل دارد این رسانه‌ها هستند که خوب کار نکرده‌اند. اگر کالا فروش نمی‌رود این روابط عمومی است که خوب نتوانسته تبلیغ کند. یعنی دقیقا چون تعریف درست از رسانه و نقش‌هایی مثل اطلاع‌رسانی و ترغیب و تبلیغ و امثال اینها وجود ندارد، ما همیشه توقع بالایی از رسانه ‌داشته‌ایم و همیشه رسانه را در مظان اتهام قرار داده‌ایم.

به نظرم مسائلی که پیرامون رسانه‌ها و به‌طور کلی ارتباطات در ایران وجود دارد، اگر نه همه‌اش، دست کم بخش مهمی از آن ناشی از این توقعات اضافی و سیاست‌گذاری‌های نادرست است. راه حل این است که ابتدا تعریف درست از رسانه و نقش آن ارائه کنیم. تعریفی که مبتنی بر مرحله متاخر نگاه به رسانه‌ها است و به جای درک طولی، نگاهی عرضی به تغییر رسانه‌ها و دوره‌های رسانه‌ای دارد.»

برچسب ها
دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *