مهدی باقریان
عضو هیئتمدیره انجمن متخصصان روابطعمومی
حسین بهرنگی همیشه به عنوان یک چهره مردمی و محبوب در یادها باقی خواهد ماند. او نه افسانهای از مهربانی بود و نه یک شخصیت بزرگنمایی شده؛ بلکه مردی واقعی با قلبی بزرگ و لبخندی همیشگی بر لب.
در هر ملاقات با او، این حس منتقل میشد که نه تنها در کار خود جدیت و پشتکار دارد، بلکه در برخورد با دیگران نیز مرام و محبت را به نمایش میگذارد.
حسین بهرنگی همیشه با چهرهای گشاده و لبخندی بر لب، تلاش میکرد تا هر فردی که با او برخورد میکند، احساس راحتی و اعتماد کند. هرگز از کمک به دیگران دریغ نکرد و به واقع به همه آنچه در چنته داشت، برای یاریرسانی استفاده کرد.
در آخرین گفتوگویمان چند ماه پیش، درباره همه چیز از کار و زندگی گرفته تا وضعیت کنونی و خاطرات گذشته صحبت کردیم. از وضعیت نشر کتابهای حوزه روابطعمومی تا برنامههای آینده و گذشتهای که در کنار هم برای برگزاری دورهها و همایشهای روابطعمومی داشتیم.
حسین بهرنگی انسانی با مرام و مسلک بود، دوستی بیغل و غش با اخلاقی نیکو و دلی به وسعت دریا. با تمام درگیریها و گرفتاریهای شخصی، همیشه مهربان و دوستداشتنی بود.
در این یادداشت، قصد ندارم به خدمات حسین بهرنگی به جامعه روابطعمومی بپردازم، چرا که دوستان دیگر به این موضوع پرداختهاند. اما در پایان میخواهم این پرسش را مطرح کنم که چرا پس از بازنشستگی او، هیچکس بهدرستی از او تقدیر نکرد و چرا پس از اطلاع از درگذشتش، متوجه شدیم که چقدر از حسین بهرنگی فاصله گرفتهایم و نتوانستهایم به او نزدیک بمانیم.
باید به یاد داشته باشیم که چنین انسانهایی که با دلسوزی و فداکاری زندگی کردند، شایسته تقدیر و احترام بیشتری بوده و هستنند.
حسین بهرنگی همواره در یادها خواهد ماند، یاد و خاطرهاش همیشه زنده و پایدار است.